English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 243 (3319 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
size U به اندازه کردن
sizes U به اندازه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
meter U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meter U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meters U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meters U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
measure U اندازه گیری کردن
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
burden U بار کردن به اندازه فرفیت
burdens U بار کردن به اندازه فرفیت
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
margin U مشخص کردن اندازه و حاشیه
margins U مشخص کردن اندازه و حاشیه
metre U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
metre U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metres U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
metres U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
gauge=gage U اندازه کردن اشل
halving adjustment U تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
live up to one's income U به اندازه درامد خود خرج کردن
minimise U کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
overwind U بیش از اندازه کوک کردن زیاد پیچیدن
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
stack up U جمع کردن اندازه گرفتن
superpurgation U بی اندازه ازکار کردن
to a agarment to the body U جامهای را اندازه تن کردن
to set a U اندازه گرفتن باطل کردن
to set measures to anything U برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
to take measures U اندازه گیری کردن
vary infinitely U بی اندازه تغییر کردن
leave (let) well enough alone <idiom> U دل خوش کردن به چیزی که به اندازه کافی خوب است
to fit U برازاندن [اندازه کردن] جامه
to fit a dress on somebody U جامه ای را برای کسی اندازه کردن
to overexert U خود را بیش از اندازه خسته کردن
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
Other Matches
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauged U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
gauge U اندازه اندازه گیر
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
equal U : هم اندازه
gauge U اندازه
equaled U : هم اندازه
measurer U اندازه
measurement U اندازه
equalled U : هم اندازه
equaling U : هم اندازه
in part <idiom> U تا یک اندازه
rather U تا یک اندازه
immeasurable U بی اندازه
tract U اندازه
metres U اندازه
isodiametric U هم اندازه
gauged U اندازه
gauges U اندازه
inordinately U بی اندازه
deals U اندازه
deal U اندازه
indefinite U بی اندازه
tracts U اندازه
symmetric U هم اندازه
soupcon U اندازه کم
equalling U : هم اندازه
quantum U اندازه
what is your size? U اندازه
extent U اندازه
magnitude U اندازه
floor length U اندازه کف
To some extent. Within limits. U تا اندازه ای
immoderately U بی اندازه
degree U اندازه
degrees U اندازه
fitted U اندازه
so far forth U تا ان اندازه
in what way <adv.> U تا چه اندازه ای
bulk U اندازه
immense U بی اندازه
equals U : هم اندازه
immensely U بی اندازه
inordinate U بی اندازه
how far <adv.> U تا چه اندازه ای
gauge=gage U اندازه
to what extent <adv.> U تا چه اندازه ای
hecatompet U [اندازه صد پا]
dimensions U اندازه
dimension U اندازه
metre U اندازه
meter U اندازه
isometric U هم اندازه
size U اندازه
meters U اندازه
isometrics U هم اندازه
sizes U اندازه
to size up U اندازه
measurements U اندازه
infintesimal U بی اندازه
dealt U اندازه
screamingly U بی اندازه
measure U اندازه
beyond measure U بی اندازه
what U چه اندازه
attack size U اندازه تک
gage U اندازه نما
meter U اندازه گیر
meters U اندازه گیر
full scale U اندازه طبیعی
measure U اندازه گرفتن
design size U اندازه نامی
as much as never before <adv.> U به اندازه بی سابقه
design size U اندازه طرح
scale of project U اندازه طرح
rates U اندازه نسبت
scale factor U ضریب اندازه
fractional size U اندازه کسری
much as U بهر اندازه که
salinity U اندازه شوری
weight and measures U سنگ و اندازه
to some extent U تا اندازه ایی
mensuration U اندازه گیری
gauge cock U اندازه نما
oversize U اندازه بزرگ
oversize U برزگ اندازه
oversize U بزرگتر از اندازه
measurment U سنجش اندازه
size constancy U ثبات اندازه
size control U کنترل اندازه
size effect U تاثیر اندازه
module U اندازه گیری
gauger U اندازه گیر
middle sized U میان اندازه
metering U اندازه گیری
cut to size U به اندازه بریدن
formats U اندازه شکل
format U اندازه شکل
gage=gauge U پیمانه اندازه
gaging U اندازه گیری
water gauge U اندازه اب نما
measurment U اندازه گیری
outsize U اندازه غیرمعمولی
cubic measure U اندازه فضایی
minimum size U اندازه حداقل
volumetric measure U اندازه حجمی
critical magnitude U اندازه بحرانی
measure U اندازه داشتن
momentum U اندازه حرکت
installation dimension U اندازه نصب
fit U اندازه بودن
protective measure U اندازه حفافتی
speed U اندازه سرعت
life-size U اندازه واقعی
speeding U اندازه سرعت
life size U اندازه واقعی
dimensions U اندازه گرفتن
speeds U اندازه سرعت
screen size U اندازه صفحه
over size U بزرگتر از اندازه
dimensioning U اندازه گذاری
mounting dimension U اندازه نصب
limit U اندازه وسعت
dimension U اندازه گیری
dimensions U اندازه گیری
partially true U تا یک اندازه راست
infinitesimal U بی اندازه خرد
effective size of grain U اندازه موثرذرات
preventive measure U اندازه حفافتی
atomic size U اندازه اتمی
effective size U اندازه موثر
atomic size U اندازه اتم
pro tan to U تا این اندازه
parameters U شرح اندازه
fittest U اندازه بودن
fits U اندازه بودن
parameter U شرح اندازه
dimensional stability U ثبات اندازه
fitted U هم اندازه شده
size U اندازه بعدساختمان
mete U :اندازه گرفتن
file size U اندازه فایل
fit size U اندازه مناسب
fitting allowance U کاملا" اندازه
nuclear size U اندازه هسته
nominal size U اندازه نامی
diamensionless U بدون اندازه
as well U بهمان اندازه
rate U اندازه نسبت
nominal size U اندازه اسمی
without limit U بی حد بی اندازه نامحدود
wire guage U اندازه سیم
of an out size U بیرون از اندازه
mediocrity U اندازه متوسط
out of proportion U خارج از اندازه
dimensional error U خطای اندازه
dimensional change U تغییر اندازه
long measure U اندازه درازا
basic size U اندازه اصلی
dimensional accuracy U دقت اندازه
ample U بیش از اندازه
dimension U اندازه گرفتن
remedial measure U اندازه کمکی
dimension sketch U طرح اندازه
dimension diagram U رسم اندازه
basic size U اندازه اولیه
sizes U اندازه بعدساختمان
partly U تایک اندازه
neat size U اندازه خالص
stand measure U اندازه قانونی
gauge U اندازه گیر
type size U اندازه حروف
same U بهمان اندازه
liner momentum U اندازه حرکت
measurements U اندازه گیری
circular measure U اندازه قوس
circular measure U اندازه کمان
chordal measure U اندازه وتر
Recent search history Forum search
1Potential
1معنی لغت overfit
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
2interfereometry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com